جمعه ۶ فروردين ۰۰
دخترکی کوچک
زیر سایه درخت بید
می نواخت اهنگ بی کسی..
می رقصید بر روی چمن های نمدار
می رقصید با اواز سکوت
می خندید و می رقصید
کسی برای شنیدن نبود
کسی برای دیدن نبود
اما حالا...این نبودن ها شیرین بود!!!
با سادگی
بی قضاوت
بی درد
حال تنهاییش برایش شیرین بود...
حال تنهایی بهترین همدمش بود!!!!
این قسمتی از حرفای امروز منو ساکوراست 😅
و خب...اینکه ب این نتایج رسیدمو مدیون تکه هایی از یک کل منسجمم :)
حالا بعدا بیشتر حرف میزنیم درموردش !!!^^
نظراتتونم بی تعارف پذیراییم :^)